امروز دختر عمه يه گروه كه متشكل از منُ خودشُ دو تا از دختر عمه هام بود به اسمِ ستادِ بحرانِ فلاني كه مثلا خبرهايِ مربوطه رو اونجا اعلام كنيم ساخت واي كه من پاره شده بودم از خنده به خاطرِ اسمِ گروه بچه ها جزعي توضيحِ واضحات ميدادن كه چي شده چي نشده من خيلي كلي فقط گفتم كه فقط چيزهايي كه خودشون ميدونن بوده يعني حرف هايِ بابامُ كه تو بطنِ ماجرا بوده رو بهشون نگفتم
درباره این سایت